افسردگی مشکل روانشناختی شایعی است که درصد زیادی از افراد در طول عمر خود، ممکن است بعضی از علایم آن را تجربه کنند. شناخت علایم و نشانه های آن به افراد کمک می کند تا علاوه بر اینکه سریع تر برای تشخیص و درمان آن اقدام کنند بتوانند ازپیامدهای آسیبزای آن نیز پیشگیری کنند. افسردگی از جمله بیماریهایی است که نه تنها در زندگی فردی بیمار بلکه در روابط بین فردی مخصوصا روابط زناشویی و خانوادگی آسیب های قابل توجهی ایجاد میکند. این نوشتار به نقش افسردگی یکی از زوجین در روابط زناشویی نگاهی اجمالی می اندازد. محققین معتقدند علایم افسردگی در فرد به درون روابط زناشویی سرایت می کند و از آن تأثیر نیز می پذیرد. نتایج یک پژوهش به طرز جالب توجهی نشان می دهد علایم افسردگی از زن به همسرش منتقل می شود و وقتی زن در یک خانواده افسرده است احتمال بیشتری وجود دارد که مرد نیز علایم افسردگی نشان بدهد. در حالی که وقتی مرد افسرده است این انتقال، با میزان کمتری اتفاق می افتد. (والکر و همکاران 2011). زنان به طور سنتی وظیفه ایجاد فضای عاطفی در خانواده را به عهده دارند و این مشخصه نقش آنها را در خانواده مخصوصا در جوامع سنتی پر رنگ تر میکند. متعاقب این نقش برجسته تر، زمانی که زن در یک خانواده دچار افسردگی میشود جوِّ عاطفی خانواده را با شدت بیشتری تحت تاثیر قرار می دهد.
بعضی از علایم افسردگی که می تواند در روابط زناشویی تخریب بیشتری ایجادکند عبارتند از:
وقتی فرد افسرده است گوشه گیر کناره گیر و کم حرف و بی حوصله می شود و همین علایم مکالمه و تعامل کلامی زوج را کاهش می دهد و در همسر و فرزندان احساس دیده نشدن و مورد بی محبتی قرار گرفتن را ایجاد می کند و این سوء تفاهم منجر به ایجاد فاصله بیشتر بین آنها خواهد شد.
معمولا در افراد افسرده علائمی مانند آشفتگی، بیقراری و خشونت دیده میشود. عصبانیت تحریک پذیری و بیقراری که در افسردگی به فراوانی ممکن است مشاهده شود برای روابط زناشویی بسیار آسیب زا است. در اثر افسردگی سطح تحمل فرد در مقابل برخوردهای عادی روزانه یا انتقادات و مشکلات زندگی کاهش می یابد و این تغییرات زمینه اختلافات زناشویی را فراهم می کند .
خودانتقادی، تفکر نقادانهی فرد در مورد رفتار خودش است. به وسیلهی این تفکر، میتوانیم نقطه ضعفهایمان را بشناسیم و از اشتباهاتمان درس بگیریم. اما جنبهی مخرب خودانتقادی زمانی بروز میکند که فرد با یادآوری مداوم اشتباهات، اغتشاشاتی در ذهن خود به وجود میآورد و در نهایت با ایجاد احساس گناه، عزتنفس را در خود از بین میبرد. یکی از شاخصههای قوی در تشخیص افسردگی، خودانتقادی شدید است.. اگر مدام از رفتار خود ایراد میگیرید و خودتان را مسئول تمام اتفاقات بد میدانید، در رفتار شما خودانتقادی شدید دیده میشود. وجود مکالمات دایمی خود انتقادگرانه در بسیاری موارد از حوصله رابطه زناشویی خارج است و باعث می شود که همسر فرد افسرده از شنیدن خود انتقادی دائمی فرد خسته شود و تمایلی به صحبت با همسرش نداشته باشد ، خود این کاهش تعامل زمینه احساس بی ارزشی برای فرد افسره را افزایش داده و بین فرد افسرده و اغضای خانواده مخصوصا همسر فاصله ایجاد می کند.
یکی از بدترین علائم افسردگی ناامیدی است. ناامیدی در افراد افسرده آنان را از درمان بیماری خود باز میدارد. افراد افسردهای که اقدام به خودکشی میکنند، معمولا کسانی هستند که به دلیل شدت ناامیدی، به درمان و بهبودی خود امیدی ندارند. ناامیدی در افزایش میزان افسردگی نقش دارد. ناامیدی در افراد افسرده با بروز شکستها تشدید میشود. این شکستها واقعی یا خیالی هستند. در مواردی نا امیدی به زندگی زناشویی هم سرایت می کند و فرد امید به آینده رابطه زناشویی اش را از دست می دهد علاوه بر آن تعامل با فرد نا امید که هیچ انگیزه ای برای بهبود و هیچ امیدی به آینده از خود نشان نمی دهد برای همسر فرد سخت و طاقت فرسا می شود.
افراد افسرده علاقهی خود را نسبت به چیزهایی که قبلا از آنها لذت میبردند از دست میدهند. کارهایی از قبیل تماشای فیلم ورزش و بودن در جمع دوستان. خطر این فقدان لذت و بی علاقگی در روابط زناشویی ممکن است کاملا آشکار شود. فعالیتهای لذت بخش مشترک کاهش می یابد، ابراز علاقه زبانی و عملی کاهش می یابد و عواطف مثبت در روابط کمتر رد و بدل می شود و این اتفاقات خطر ایجاد فاصله عاطفی بین زوج را افزایش می دهد.
ترسهای مداوم، اضطراب و نشخوار فکری، مشکلاتی در نحوهی خوابیدن ایجاد میکند. افرادی که به کمبود خواب شبانه دچارند، در روز بیشتر میخوابند، چرت میزنند و یا به خوردن قهوه،سیگار کشیدن،مواد و ...روی میآورند که تمام این موارد خواب شب این افراد را دچار مشکلات بیشتر میکند. بیخوابی باعث تشدید علایم افسردگی میشود آنها علائمی مانند خستگی، تنبلی و ضعف جسمانی دارند، در خواب این افراد بینظمی مشاهده میشود و این بینظمی خستگی را تشدید میکند. در این افراد خستگی به صورت لکنت زبان، بیحالی و حرکات آهستهی بدن دیده میشود. تمامی این عوارض برای فرد افت شدید عملکردهای اجتماعی و شغلی ایجاد می کند که خود می تواند کیفیت زندگی وضعیت اقتصادی معیشتی خانواده را هم تحت تاثیر مستثیم یا غیر مستقیم قرار دهد.
گاهی افراد افسرده از مشکلاتی مانند درد معده، درد مفاصل و کمر شکایت میکنند. انتقالدهندههای عصبی سروتونین و نوراپینفرین، نه تنها بر حالات روانی بلکه بر برخی از فرایندهای بیولوژیکی و عصبی بدن نیز تاثیر میگذارند و ممکن است سبب ایجاد درد در بدن شوند. افسردگی در نحوهی تشخیص درد در مغز نیز اثر میگذارد. سیگنالهای درد که در حالت طبیعی نادیده گرفته میشوند در حالت افسردگی تقویت میشوند. افراد افسرده توجهات منفی زیادی نسبت به خود دارند. مثلا ممکن است نسبت به درد حساس شوند و بیش از حد بر روی آن تمرکز کنند که در نتیجه احساس درد شدت میگیرد شکایت مدام از درد نیاز به توجه دایمی و در گیری فرد با درد و رنج خود تعاملات زناشویی را کاهش می دهد
در اثر افسردگی میل جنسی کاهش می یابد و این موضوع رابطه زناشویی را در بسیاری از موارد مستقیما تحت تاثیرات منفی قرار می دهد. کاهش یا افزایش وزن تصویر فرد از خودش و تصویر همسرش از او را مخدوش میکند و می تواند در مواردی رضایت مندی و کشش زوج به یکدیگر را تحت الشعاع قرار دهد.
روان درمانی و دارودرمانی به صورت جداگانه و یا همراه با هم، به درمان افسردگی کمک میکند. این بیماری در برخی از افراد، به راحتی و به سرعت درمان میشود، و برخی دیگر نیازمند درمان مستمر هستند. به خاطر داشته باشید نادیده نگرفتن نشانههای ابتلا به افسردگی و مراجعه به پزشک اولین گام برای درمان این بیماری است. برای بیمارانی که افسردگی در روابط خانوادگی آنها تاثیرات قابل توجه ایجاد کرده است، خانواده درمانی و مراقبت از رابطه زناشویی در حین درمان افسردگی یا بلافاصله بعد از بهبود علایم افسردگی ضروری است .
الهه دروگر -–روان شناس بالینی، درمانگر اختلالات فردی و خانواده
کلینیک روان پژوه
دیدگاه کاربران