نگاهی روانکاوانه بر فیلم قوی سیاه

نگاهی روانکاوانه بر فیلم قوی سیاه

چه کسی می تواند پرفکت باشد؟ اصلا امکان پذیرست پرفکت بودن؟ مگر می شود من هیچ نقصی نداشته باشم؟ نقطه مقابل پرفکت بودن چیست؟ اگر پرفکت نباشم ناقصم؟ دست کم نینا (ناتالی پورتمن) فکر می کرد ناقص است و برای این باورش نقص هایی را در خودش عینی می کرد (مثل زخم پشتش). او سعی داشت پرفکت باشد و برای این مهم تلاش خستگی ناپذیری از خود نشان می داد. همه زندگیش را صرف باله کرده بود، مهارت هایش در باله تحسین برانگیز بود اما با این حال پرفکت نبود. جایی در فیلم، استادش (وینسنت کسل) به او می گوید" پرفکت بودن فقط با کنترل ایجاد نمیشه، به رها کردن هم احتیاج داره". و نینا نمی توانست رها کند. چون رها کردن برایش با بد بودن، با گناه آلود بودن همراه بود. مادرش زنی مغموم و شکست خورده که آرزوی موفقیت دخترش را دارد و به دخترش گفته بخاطر او نتوانسته موفق باشد، از دخترش انتظار دارد موفق باشد تا مرهمی باشد بر ناکامی های خودش. دخترش را کنترل می کند، با دلواپس شدن هایش، با سخت گیری هایش، با محدودیت ایجاد کردن هایش، با احساس گناه ایجاد کردنش. پس نینا حق دارد که خودش را نپذیرد، خودش را دوست نداشته باشد، خواسته های طبیعیش را انکار کند و بخش مهمی از وجودش را سرکوب کند. استادش از او می خواهد برای بدست آوردن نقش، بخش اغواگرش را آزاد کند. همان بخشی که به زنجیر بوده. سعی می کند کنترل بیش از حد بر خودش را بردارد و این برایش به رنج و مصیبتی عظیم تبدیل می شود تا جایی که ارتباطش با واقعیت را از دست می دهد. نینا سایه اش را بر روی دوستش لی لی فرافکنی کرده سپس با او همانندسازی می کند. در این مسیر بر علیه مادر کنترل گرش شورش و در آخرین رویارویی با مادرش از او عبور می کند. با حرف مادرش که می گوید : "تو نمی تونی از پسش بربیای" مقابله می کند و می رود که پرفکت بودنش را به دنیا اثبات کند. 
رویای اولیه فیلم که نینا می بیند و توهماتی که در کل فیلم از او مشاهده می کنیم، این تلقی را ایجاد می کند که انتهای فیلم هم شاید یک توهم یا یک رویاست. خیلی سخت می شود مرز بین واقعیت و خیال را در فیلم پیدا کرد.

نویسنده: دکتر امیرکلالی

دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه