مرضیه ذبیحی- بازی درمانگر تحلیلی کودک
سلامت روانی انسان از گهواره تا گور وابسته به روابط وی با چهرههای دلبستگی است که باید حمایت عاطفی و محافظت فیزیکی را برای وی فراهم کنند. وقتی کودکان تبدیل به والدینی بزرگسال میشوند تمایل دارند از الگوهای رفتاری مشابهی که خودشان در دوران کودکی از والدینشان گرفتهاند، در مقابل کودکانشان استفاده کنند. بدین ترتیب الگوی تعاملی بهصورت بین نسلی منتقل میگردد. تجربههای واقعی افراد تعیینکننده کیفیت والدگری نیستند، بلکه شیوه و چگونگی تفکر و دریافت افراد از این تجربیات است که اهمیت دارند و بالبی آنها را بازنمایی ذهنی یا مدلهای درونکاری مینامند. با مصاحبه دلبستگی بزرگسالان چهار بازنمایی ذهنی از دلبستگی در مورد والدین شناختهشده است.
۱ ـ بازنمایی ایمن یا خودمختار: والدینی هستند که تجربیات مثبت یا منفی دوران کودکی خود را به شیوهای مناسب مورداستفاده قرار میدهند. آنچه بزرگسالان ایمن را متمایز میسازد، تجارب حقیقی آنها نیست، بلکه چگونگی به خاطر آوردن و درک تجارب نخستین است.
۲ ـ بازنمایی ناایمن انکارکننده: که دربرگیرنده والدینی است که تجربیات دوران کودکی خود را یا آرمان سازی میکنند و یا کاملاً آنها را بیارزش میسازند. این نوع والدین اهمیت دلبستگی را انکار میکنند و خاطرات روشنی از تجارب دلبستگی خود نداشته و روابط فعلی آنها با والدینشان کم بوده یا قطعشده است.
۳ ـ بازنمایی ناایمن: دلمشغول که معرف والدینی است که نسبت به وابستگی به والدینشان دلمشغولی داشته و بهطور فعالانه دنبال خشنود نمودن آنها هستند. آنها خود را مسئول مشکلات پیشآمده در روابط دلبستگی دانسته و والدینشان را آرمانیسازی میکنند. آنها پاسخهای بیثبات و غیر مراقبتی والدین را از آگاهی خویش خارج کرده و تصویر غیر دوستداشتنی از خودساختهاند.
۴ ـ بازنمایی ناایمن حلنشده: والدینی هستند که سابقه حوادث تنیدگی زا شدید (مثل سوءاستفاده جنسی یا جسمی) یا مرگ یکی از والدین را در دوران کودکی تجربه نمودهاند و نشانههای مرضی سوگ حلنشده را دارند و هماکنون نیز با رویدادهای تنیدگی زا درگیر هستند. آنها همچنان از فقدان یا از دست دادن میترسند و دیدگاه غیرمنطقی دارند، مثلاً خود را به خاطر مورد سوءاستفاده قرار گرفتن مقصر دانسته یا فکر میکنند باعث مرگ والدین شدهاند.
دیدگاه کاربران