قبل ازدواج چقدر از خود و نقش آن در چگونگی روابطم شناخت دارم؟
خودآگاهی:شناختی از خود،محیط،آینده،نقاط قوت و ضعف خودم
هماهنگی درون فردی : Interpersonal cordination قدرت شناخت و مدیریت هیجانات
اریکسون معتقد است در این مرحله فرد نباید تهی باشد.چنین شخصی بهراحتی رنگ و شکل دیگران را میگیرد و این فرد بسیار غیرقابلپیشبینی میشود.
خود مدیریتی:self management
در این مرحله فرد میتواند در موقعیتهای مختلف تصمیم بگیرد. قدرت نه گفتن، کیفیت ارتباط اجتماعی و مهارت کلامی
هماهنگی بین فردی Interpersonal cordination
معیار :معیار و اهداف از درون خودم نشأت میگیرد.
شناخت فرد مقابل
عاطفه:Affection یا دلبستگی که پشتوانه عقلی و شناخت داشته باشد میتواند تداوم داشته باشد.
معیارها
درک متقابل: افرادی که به لحاظ فکری نزدیک به هماند بهتر یکدیگر را درک میکنند
عاطفی:تفاوت زیاد از جهت عاطفی بودن موجب اختلاف میشود.عاطفه خیلی کم یا عاطفه خیلی زیاد.
بعد جنسی:ممکن است یک نفر خیلی فعال و دیگری خیر. و این موجب حس ناکامی، پرخاشگری و بهطور معیوب این سیکل(Displace aggression) موجبproblem Bed شود و این اهمیت نیاز به ریشهیابی را ایجاد میکند.
درونگرا /برونگرا بودن:شناخت از طریق برنامههای روزانه و تاریخچه شخصی و تستهای شخصیتی
به کمک ابزار و مصاحبه میتوان اطلاعات دقیقتری از این بخشها کسب کنید.
بلوغهای ازدواج و پیش آیندها
۱) Self
هر فردی از انبساط و جدایی شروع میکند (استقلال) و کمکم با جدایی و فاصله، به سمت اتحاد با دیگری (ازدواج) سوق پیدا میکند.
اهمیت و اولویت روابط بعد ازدواج:
من: به جهات جسمی،ذهنی،روحی،ورزشی و..
به خود رسیدن تا چه حد باشد ؟ به خودم توجه کنم تا حدی که برای دیگران مفید باشم، نه آنقدر زیاد باشد که خودخواهی شود و آنقدر کم که ندیدن خود.
منابع شناخت خود (Self) :
۱- خود مشاهده گری (Self observation) 33%
۲- بازخورد اجتماعی (Social feed back) 33%
۳- مقایسه اجتماعی ( Social comparison 33% )
آنچه بر اساس آمار از زوجین گرفتهشده
و توجه به اهمیت و ضرورت تقدم خود مشاهده گری
در منابع صحیح شناخت خود
تأکید صرف بر هرکدام از منابع و آثار آن:
۱-خود مشاهده گری (Self observation)
وسواس- جزئینگری- افسردگی- نشخوار فکری- اشتغالات ذهنی به خود- اسکیزو فرنیا- انزوای اجتماعی- خودشیفتگی
۲-بازخورد اجتماعی (Social feed back)
تلقینپذیری- دهنبینی- اضطراب اجتماعی- اعتمادبهنفس پایین- نداشتن هنر نه گفتن- دروغگویی- ریا- ازخودبیگانگی- افسردگی- اختلافات زناشویی
۳- مقایسه اجتماعی ( Social comparison ) حسادت – چشم همچشم بازی- اعتمادبهنفس پایین- افسردگی- اختلافات زناشویی
۲) انسجام: هرچه خانواده انسجام درونی بیشتری داشته باشد آسیبپذیری از بیرون کمتر خواهد بود.
آیا شخص رازداری هستید یا خیر؟بهمحض اینکه راز یا اسراری از زن و شوهر به بیرون برود فلشی از بیرون اظهارنظر خواهد کرد.
سعی کنید شخصیتهای داغ Hot personality را پیدا کنید و در بحثها و گفتوگوها سعی کنید از این اشخاص زیاد صحبت نکنید(مادران همسران...).
ورود واقعی یا غیرواقعی(صحبت از دیگری و بخصوص اشخاص خاص) موجب درگیری و بههمریختگی روانی و اظهارنظر دیگران میشود.
افرادیکه بهاصطلاح خبرچین هستند نمیتوانند افراد مسلطی در نگهداری رازها باشند.
افرادی که انسجام درونی در سیستم خانوادگی ندارند بهراحتی از بیرون آسیبهایی را به هریک از اعضاء وارد میکنند.
اما این تمایز از خانواده اولیه در چه حد باشد که از مدار خود خارج نشود؟
آثار عدم انسجام روی فرزندان
ازدواج گریزند
علاقه به ازدواج برای فرار از خانواده
برای این افراد افت تحصیلی،اعتیاد،بزهکاری و اضطراب اتفاق میافتد
بر اساس یادگیری مشاهدهای از والدین الگو گیری میکنند.
۳) تشکیل ما Deviance we
"ما "یعنی گروه مرجع، گروهی که به آن تعلق داریم.
قبل ازدواج ما:من و مادرم و پدرم و خواهرم و..
بعد ازواج ما:من و همسرم و مادرم و پدرم و..
خیلی از افراد بااینکه ازدواج کردند ولی مای خود را جا گذاشتند و تغییری ندادند!!
اگر همدلی وجود داشته باشد تشکیل we راحتتر میشود.خودتان را جای همسرتان بگذارید و از دید او به اطرافیان نگاه کنید.
برای نگاه عمیقتر از خود بپرسید چطور خانواده در تشکیل این we مؤثرند؟
راهنمایی یا دخالت؟(اظهارنظر در مورد مسائل زوجین)
اگر برای من مطرح کنند راهنمایی و در صورت اظهارنظر بدون مطرح کردنشان دخالت کردن است.
مفهوم "ما "در مقایسه با مفهوم " به هم چسبیدگی عاطفی " خانواده
گاه نزدیکی عاطفی بهقدری شدید است که اعضای خانواده احساس میکنند از احساسات،افکار،تخیلها و رؤیاهای یکدیگر باخبرند که البته این وضعیت میتواند به حالت ناخوشایند نزدیکی مفرط و درنهایت طرد متقابل بین دو عضو ختم شود.
تعارض بین تمایزیافتگی و چسبندگی عاطفی ایجاد اضطراب و تنش در رابطه میکند.در خانوادههایی که باهم بودن غلبه کند ،خانواده به سمت کارکردهای عاطفی میرود و خودمختاری فردی کاهش مییابد درنتیجه این کاهش خودمختاری اضطراب مزمن ایجاد میشود.
هدف برخورداری از تعادل بین هردو حس تعلق به خانواده و خودمختاری است.
دیدگاه کاربران