در بخش دوم این گفتگو، به راه طولانیای که روانشناسان برای تثبیت کار درمانی خود در کشور آرژانتین رفتهاند میپردازیم.
در ابتدای پیدایش روانشناسی در آرژانتین به عنوان رشته تحصیلی، به دلیل اینکه رویکرد دولت به مسائل رویکردی کلان بود، در نظام اجرایی به دوره کارشناسی رشته روانشناسی اهمیت بسیاری داده میشد که این مسئله هنوز هم در آرژانتین ادامه دارد. به عبارت دیگر، آرژانتین از معدود کشورهایی است که در آن بی اغراق، کارشناسی روانشناسی ارزش بیشتری از کارشناسی ارشد و دکتری دارد.
بدین ترتیب، فردی که کارشناسی روانشناسی داشته باشد اجازه کار کردن به طور خصوصی و دولتی، بالینی و غیربالینی در زمینههای مختلف روانشناسی را دارد. اهمیت رشته کارشناسی تا آنجایی بود که حتی طول تحصیل این مقطع ۵ تا ۶ سال به همراه دورههای کارورزی بوده است و تدریس دروس این رشته را در ابتدا روانپزشکان و روانکاوان به عهده داشتند.
با توجه به اینکه از سالهای ۱۹۳۰ به بعد شاهد تغییرات سیاسی در آرژانتین ایم، وضعیت رشته روانشناسی و روانشناسان با چه تغییراتی در این دوران روبرو بود؟
حد فاصل ۱۹۳۰ تا ۱۹۴۶، از نظر اجتماعی وضعیت دموکراتیک آرژانتین با محدودیتهای بسیاری روبرو بود و حکومتهایی که در این فاصله روی کار آمدند، کمکهای مالیشان را به گروههای قبلی قطع کردند. در واقع، هم گروههایی که کارهای آزمایشگاهی و تجربی انجام میدادند و هم مؤسساتی که تازه تأسیس بودند و روی مسائلی مانند اهمیت شخصیت در رفتار اجتماعی کار میکردند و هم مؤسسات سایکوتکنیک و روانشناسی کاربردی، بودجههایشان حذف یا تقلیل پیدا کرد. در نتیجه گرایش دیگری در روانشناسی به وجود آمد و مفهوم بهداشت روان و بهداشت ذهنی mental hygiene پر رنگ شد و تقریباً از فاصله ۱۹۳۰ تا ۱۹۴۶ تأکید بیشتری بر پیشگیری صورت گرفت؛ چراکه تمامی بودجههایی که باید صرف کارهای تحقیقاتی و آزمایشگاهی میشد حذف شد.
از طرفی قدرت حکومتی کمتر دموکراتیک بود و سبب شد که مقداری به شکل کلان به مسائل نگاه شود. بدین ترتیب، گرایش بیشتر به سمت بهداشت ذهنی و پیشگیری بود. در اینجا دستکاری در سیاست تشخیصی و بهداشتی جمعی به وجود میآید و در این دوران کمکم مفهوم شخصیت یا پرسونالیتی کمرنگتر شد و محوریت بحث سیاستگذاری در روانشناسی روی موضوع شخص یا person قرار میگیرد.
پس از سالهای ۱۹۴۶-۱۹۴۵، حکومت کمی دموکراتیکتر شد و فضای سیاسی- اجتماعی تغییر میکند و پس از سالها، برای اولین بار بودجه خاصی برای مسائل بهداشت و کار به وزارتخانههای مستقل کار و بهداشت اختصاص داده میشود. در نتیجه به دلیل اختصاص بودجه به این امر، مؤسسات جدیدی در این حوزه به وجود میآیند؛ مؤسساتی که روی سایکو استاتیستیک (آمارگیری) کار میکردند.
بدین ترتیب تقریباً در این دوران به طور نسبی با مرگ روانشناسی آزمایشگاهی روبهرو ایم. یعنی مسئله آمارگیری، تشخیص و برنامهریزی تشخیصی به گونهای بود که سبب شد فعالیت این آزمایشگاهها که به شکل تجربی فعال بودند و افت و خیزهایی داشتند، بسیار محدود شود و کارشان عمدتاً به پایان برسد.
با این حساب از این تاریخ انگار رویکرد روانشناسان عملگراتر میشود.
بله. بدین ترتیب روانشناسی از ۱۹۴۶ پراگماتیک یا عملگرا میشود. از طرفی تکنیکهای کاربردی وارد روانشناسی شد و همچنین روانکاوی به طور قدرتمندتری وارد عرصه روانشناسی میشود. در سال ۱۹۴۲ انجمن روانکاوی آرژانتین را چند روانکاو که تحصیل کرده اروپا بود و در دوران جنگ جهانی فرار کرده بودند، طرح میکنند.
یکی از این روانکاوان آنخِل گارما بود که اسپانیایی و تحصیلکرده روانپزشکی در آلمان بود و روانکاوی را در برلین خوانده بود. دیگری سِلِز کارکامو که تحصیلکرده پاریس بود و روانکاو دیگر، ماری لانگر از اتریش بود. تمام افرادی که در تأسیس این انجمن نقش داشتند، با استاندارد بینالمللی روانکاوی تحصیل کرده بودند، یعنی استانداری که انجمن بینالمللی روانکاوی از سال ۱۹۲۷ اجباری کرده و کماکان تا امروز هم ادامه دارد.
این استاندارد، شامل یک سه پایه تربیت روانکاو است که یک راس آن سمینارهای نظری اند، راس دیگر آن سوپرویژن کاندیدای روانکاوی که چند بیمار را تحت درمان دارد (طی دو تا چند سال تحت نظر چند روانکاو با تجربه) و مهمترین راس چندین سال روانکاوی درمانی و آموزشی خود داوطلب یا کاندیدای روانکاو شدن است.
این از ضروریاتِ شکلگیری انجمن جدید بود و در آرژانتین کسانی که تشکیل این انجمن را به عهده داشتند، تمام این ویژگیها را داشتند. کشورهای امریکای لاتین مثل برزیل هم به دنبال انجام این کار در آن زمان بودند ولی به دلیل نداشتن روانکاوانی که دارای این استانداردها باشند، این اتفاق خیلی دیرتر رخ داد. بنابراین آرژانتین اولین کشوری است که در امریکای جنوبی و در کل امریکای لاتین و در کل نیمکره جنوبی که انجمن روانکاویِ آن، طبق استاندارد انجمن بینالمللی روانکاوی تأسیس شد.
چه زمانی روانشناسی در آرژانتین به عنوان یک رشته مستقل مطرح شد؟
در فاصله سالهای ۱۹۴۶ تا ۱۹۶۵، شاهد شکلگیری رشته روانشناسی به طور مستقلایم. سالهای ابتدایی دهه ۱۹۵۰ در دانشگاه بوئنوس آیرس، رشته روانشناسی به عنوان یک رشته مستقل دوره کارشناسی شکل میگیرد. اگرچه به طور متفاوت از روانشناسی بالینی، این تجربه ۳۰-۲۰ سال قبل در دانشگاههای دیگری از آرژانتین هم اتفاق افتاده بود، به دلیل مسائل سیاسی- اجتماعی که سیاست کلانی در موردشان وجود نداشت، موفق نبود.
حدود سال ۱۹۵۴ رشته روانشناسی در دانشگاه بونئوس آیرس تحت تأثیر مکاتب روانشناسی از قبیل کالچرالیسم در امریکا، تعامل گرایی نمادین، پدیدارشناسی مرلوپونتی، انسانگرایی، مادیگرایی دیالکتیک فرانسه، ساختارگرایی خصوصاً ساختارگرایان فرانسوی زبان و بیش از همه تحت تأثیر روانکاوی شکل گرفت. البته روانکاوی دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی که بیشتر روانکاوی انگلیسی یعنی دیدگاه ارتباط با ابژه از ملانی کلاین و رونالد فیربرن بود. بعدها از اوایل دهه ۷۰ دیدگاه ژک لکان هم به آن اضافه میشود.
در این دوران یعنی ابتدای پیدایش روانشناسی به عنوان رشته تحصیلی، به دلیل اینکه رویکرد دولت به مسائل رویکردی کلان بود، در نظام اجرایی به دوره کارشناسی رشته روانشناسی اهمیت زیادی داده میشد که این مسئله هنوز هم در آرژانتین ادامه دارد. به عبارت دیگر، آرژانتین از معدود کشورهایی است که در آن بی اغراق، کارشناسی روانشناسی ارزش بیشتری از کارشناسی ارشد و دکتری دارد.
بدین ترتیب، فردی که کارشناسی روانشناسی داشته باشد اجازه کار کردن به طور خصوصی و دولتی، بالینی و غیربالینی در زمینههای مختلف روانشناسی را دارد؛ در صورتیکه اگر شخصی کارشناسی ارشد یا دکتری روانشناسی حتی در رشتههای بالینی داشته باشد، ولی کارشناسی روانشناسی از آرژانتین نداشته باشد، به دلیل این دیدگاه اجتماعی که از دهه ۵۰ میلادی کارشناسی روانشناسی را مهم قلمداد میکند، کار کردن برای او در آرژانتین بسیار سخت خواهد بود.
اهمیت این رشته کارشناسی تا آنجایی است که حتی طول تحصیل این مقطع ۵ تا ۶ سال به همراه دورههای کارورزی و تدریس دروس این رشته در ابتدا به عهده روانپزشکان و روانکاوان بوده است. نظام روانشناسی در آرژانتین، کشوری یا فدرال نیست بلکه استانی است و در استان بوئنوس آیرس عملاً پس از بازگشت دموکراسی به آرژانتین در سال ۱۹۸۳ ایجاد شد.
لازم به ذکر است که در دهه ۷۰ در آرژانتین در ۱۹۷۳ فدراسیون روانشناسان استان بوئنوس آیرس تأسیس شد ولی چند سال بعد کودتای نظامی سال ۱۹۷۶ با تعلیق فعالیتهای سندیکای حرفهای روانشناسان همراه شد. در ۱۹۸۰ قانونی به نام “سه نه” تصویب شد که فعالیت روانشناسان و اجاره فعالیت آنها را در این زمینهها را بسیار محدود کرد: “نه بر رواندرمانی، نه بر روانکاوی و نه بر استفاده از داروهای سایکوتروپیک” که به این ترتیب این فعالیتها را منحصر به پزشکان کرد، اگرچه در دوران قبل روانشناسان هم به آن میپرداختند.
نظام روانشناسی عملاً بعد از بازگشت دموکراسی در ۱۹۸۳ شکل گرفت و بسیاری از قوانین تصویب شده در دوران قبل ملغی شدند. تا ۱۹۸۴، انجمن روانکاوی آرژانتین به هیچ وجه اجازه نمیداد که افراد غیرپزشک در رشته روانکاوی تحصیل کنند.
پس از چه سالی روانشناسان توانستند کار درمانی انجام دهند؟
از سال ۱۹۸۴ این سیاست تغییر کرد و اجازه دادند که روانشناسان هم وارد نظام انجمن روانکاوی شوند تا به عنوان کاندیدای روانکاوی پذیرفته شوند و دورههای لازم را بگذرانند. تا قبل از این زمان به دلیل اینکه روانشناسان استاندارد انجمن بینالمللی روانکاوی را نداشتند، اجازه ورود به روانکاوی در این انجمن را نداشتند؛ اگرچه خارج از آن مؤسساتی بودند که به تربیت رواندرمانگر میپرداختند.
اما در ۱۹۸۴ به روانشناسانی که پزشک نبودند و کارشناسی روانشناسی داشتند و از ۱۹۵۰ تحصیلاتشان را در روانشناسی گذرانده بودند، به دلیل آشنایی آنان با روانکاوی و مطالعه در این حوزه و از آنجا که خودشان نیز روانکاوی شده بودند، اجازه ورود به عرصه روانکاوی داده شد.
بدین ترتیب تعداد زیادی از روانشناسان در آرژانتین، تحصیلات روانکاوی انجام دادند، به گونهای که تعداد روانشناسان یا پزشکانی که تخصصهای دیگر داشتند و وارد عرصه روانکاوی شده بودند، بسیار افزایش پیدا کرد و موضوعات مرتبط با روانکاوی به طور گسترده در دانشگاهها خصوصاً دانشگاه بوئنوس آیرس تدریس شد درحالیکه در دانشگاههای دیگر بیشتر رویکرد گشتالت و رفتارگرایی حاکم بود و کمتر با روانکاوی در ارتباط بودند. از ۱۹۸۷ تا امروز نیز اتفاقات دیگری افتاده است که در نوبت آتی به آن اشاره میشود.
ادامه دارد…
گفتگو کننده: زهرا عرب
منبع: وب سایت بردار انسانی
دیدگاه کاربران