ساسان امیرکلالی- دانشجوی دکتری روانشناسی سلامت
به این سؤالات دقت کنید:
آیا اکثراً جذب افرادی میشوید که بیمهر و بیعاطفه هستند؟ آیا احساس میکنید که نزدیکترین افراد زندگیتان به شما توجه کافی ندارند؟
آیا احساس میکنید انسان بیارزشی هستید؟ آیا احساس میکنید به دلیل بیارزشیتان، اطرافیان، شما را نمیپذیرند و دوستتان ندارند؟
آیا خواستههای دیگران را بر نیازهای خودتان ترجیح میدهید؟ آیا نیازهای واقعی خودتان را نمیشناسید؟
آیا نگران هستید که مبادا اتفاقات ناگواری برای شما پیش بیاید؟
آیا علیرغم تحسین دیگران باز هم احساس نارضایتی و بیکفایتی میکنید؟
ما تمایل داریم که دردها و رنجهای دوران کودکی خود را کماکان زنده نگهداریم.
فرزند یک فرد دائمالخمر احتمالاً باکسی ازدواج میکند که دائمالخمر است. کودکی که در دوران کودکیاش با بدرفتاری دیگران روبرو شده است با فردی بددهن، گستاخ و پرخاشگر ازدواج میکند یا اینکه خودش از دیگران سوءاستفاده میکند. فردی که در دوران کودکیاش آزار جنسی را تجربه کرده است، در بزرگسالی ممکن است در دام روابط آشفته و بیهدف بیفتد. کودکی که تحت سلطه دیگران بوده ممکن است در دوران بزرگسالی بهشدت دیگران را کنترل کند.
یا سراغ آدمهایی میرویم که مدام در حال انتقاد کردن و سرزنش ما هستند. گاهی فردی از این موضوع شکایت دارد که در روابطش همه او را طرد میکنند و یا از طرف مقابل درک نمیشوند.
این پدیده در نگاه اول گیجکننده است. چرا ما دست به این کار میزنیم؟ چرا دوباره رنجها و دردهایمان را زنده میکنیم؟ چرا نمیتوانیم دست از این الگوها برداریم و زندگی بهتری برای خودمان تدارک ببینیم؟ درواقع هرکسی با متوسل شدن به روشهای محکومبه شکست، به تداوم این الگوهای منفی دامن میزند. در دوران بزرگسالی، شرایط و موقعیتهایی ایجاد میکنیم که شبیه به شرایط و موقعیتهای دوران کودکیمان است.
ما در دوران کودکی به شیوههای مختلف آسیبدیدهایم: طرد، انتقاد، حمایت افراطی، بدرفتاری، بیتوجهی یا محرومیت. در اثر این تجارب اولیه، تلههای زندگی بخشی از وجودمان شدهاند. بعد از طی دوران کودکی و ترک خانه پدری، با ایجاد موقعیتها یا انتخاب افراد به بازآفرینی همان شرایط تلخ اولیهی دوران کودکی میپردازیم. به عبارتی، در حال حاضر دیگران ما را کنترل میکنند، با ما بدرفتاری میکنند یا به نیازهای ما توجه نمیکنند و ازاینرو تلههای زندگی دست از سر ما برنمیدارند و تداوم مییابند. شاید به دلیل همین تداوم تلههای زندگی است که در دستیابی به اهداف زندگی با ناکامی و شکست روبرو میشویم.
تلههای زندگی، الگوهای دیرپای زندگی ما هستند. آنها خود آسیب رسانند و برای بقای خودشان میجنگند.
برای تداوم تلههای زندگی معمولاً از چند سازوکار استفاده میکنیم مثل: انتخاب همسر، انتخاب شغل، تحریفهای شناختی و نوع مقابلهای که برای کاهش احساسات منفی خودداریم.
تلههای زندگی، چگونگی تفکر، احساس، رفتار و نحوهی ارتباط با دیگران را تعیین میکنند. این تلهها به احساسهای شدیدی مثل عصبانیت، غمگینی و اضطراب دامن میزنند. حتی زمانی که در زندگی، اوضاع بر وفق مراد است (جایگاه اجتماعی خوب، ازدواج شادکام، روابط خوب با دیگران و موفقیت شغلی) باز هم ممکن است قادر به لذت بردن از زندگی نباشیم.
تله زندگی اصطلاحی عامیانه است و واژه تخصصی آن طرحواره است. طرحواره به باورهای عمیق و تزلزلناپذیری که در دوران کودکی دربارهی خود، دیگران و جهان اطراف در ذهنمان شکلگرفتهاند گفته میشود.
رها کردن این طرحوارهها مستلزم چشمپوشی از امنیتی است که در پناه این طرحوارهها به دست آوردهایم.
علیرغم اینکه این باورها به ما آسیب میزنند در پناه آنها احساس امنیت میکنیم زیرا به ما قدرت پیشبینی پذیری و اطمینان آفرینی میدهند. تغییر این باورها کاری سخت و طاقت فرساست.
یکی از دلایل مهم تداوم تلههای زندگی و بهتبع آن مشکلات افراد، انتخاب همسر است. در طرحواره درمانی فرض بر این است که افراد بر اساس تلههای زندگیشان دست به انتخاب همسر میزنند یعنی معیارهای خاصی برای انتخاب همسر در نظر میگیرند.
اینکه اصطلاح تله بهکاربرده شده به این دلیل است که این الگوها یا طرحواره ما را فریب میدهند. بهصورت مداوم درگیر آنها میشویم. مثلاً یکی از تلهها تله رهاشدگی است. افراد مبتلابه این تله مدام درگیر افراد و روابطی میشوند که از جانب دیگری طردشده ولی باز هم این تله دست ازسرشان برنمیدارد.
یا فردی که تله وابستگی دارد به آدمها وابسته شده و خود و دیگری را رنج میدهد.
اما چه کنیم که این تلهها دست ازسرمان بدارند؟
یادمان باشد که تغییر نیازمند اشتیاق شما به تجربه کردن درد دارد.
در گام اول باید این تلهها را بشناسیم.
بهطورکلی یازده تله داریم. چند تا از این تلهها عبارتاند از: تله رهاشدگی، محرومیت هیجانی، وابستگی، معیارهای سختگیرانه، طرد اجتماعی، خودشیفتگی و ...
تستی وجود دارد که هر فرد با انجامش میتواند تلههایش را بشناسد. این تست در کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید موجود است.
ادامه دارد...
منبع: کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید
نوشته: جفری یانگ
ترجمه: دکتر حمیدپور
دیدگاه کاربران