تله‌های زندگی – قسمت دوم

تله‌های زندگی – قسمت دوم

ساسان امیرکلالی- دانشجوی دکتری روانشناسی سلامت

 

  • تله رهاشدگی

اگر در این تله‌ی زندگی گرفتارشده‌اید هرلحظه احساس می‌کنید افرادی را که دوستشان دارید شما را ترک می‌کنند و درنهایت به‌تنهایی و بی‌پناهی دچار می‌شوید. دائم احساس می‌کنید نزدیکان خود را به دلیل مرگ از دست می‌دهید یا تنها می‌مانید. ترس شما از تنهایی است. می‌ترسید که افراد موردعلاقه‌تان، فرد دیگری را به شما ترجیح بدهند. به دلیل همین باور به افراد نزدیک خود به‌گونه‌ای افراطی وابسته می‌شوید. طنز تلخ این تله‌ی زندگی این است که چون می‌ترسید شما را ترک کنند با رفتارهای حاکی از وابستگی بیمارگونه، کاری می‌کنید که از شما دوری کنند. اگر در دام این تله‌ی زندگی افتاده‌اید، ممکن است جدایی‌های معمولی و عادی زندگی نیز شما را آشفته و عصبانی کند.

  • تله بی‌اعتمادی/بدرفتاری

این تله باعث می‌شود که شما انتظار داشته باشید که دیگران به شما صدمه بزنند یا به نحوی با شما بدرفتاری کنند. نگرانید که سرتان کلاه بگذارند یا دروغ بگویند، تحقیر شوید یا رو دست بخورید و یا به شما آسیب برسانند. اگر در دام این تله‌ی زندگی افتاده باشید برای حمایت از خویشتن، پشت دیوار بی‌اعتمادی سنگر می‌گیرید. به دیگران اجازه نمی‌دهید با شما صمیمی‌شوند. نسبت به نیت دیگران مشکوک و بدگمانید. انتظار خیانت از دیگران دارید و سعی می‌کنید با شگردهای مختلف با دیگران ارتباط برقرار نکنید. رابطه شما با دیگران سطحی و تظاهرآمیز است. واقعانمی‌توانید با دیگران صمیمی‌شوید و با آن‌ها راحت حرف بزنید‌.

  • تله وابستگی

احساس می‌کنید نمی‌توانید بدون کمک دیگران از پس‌کارهای روزمره‌ی زندگی خود برآیید. برای انجام کارهایتان دست نیاز به‌سوی دیگران دراز می‌کنید و نیاز دارید همیشه از شما حمایت کنند. اگر در دوران کودکی سعی کرده‌اید که مستقل عمل کنید اطرافیان به جوانه‌های خودمختاری و استقلال‌طلبی شما آسیب‌زده‌اند. در دوران بزرگ‌سالی دائم به دنبال افراد توانمندی می‌گردید که به آن‌ها وابسته شوید. به این افراد اجازه می‌دهید که به‌جای شما تصمیم بگیرند و بر زندگی شما حکومت کنند. در محل کار از انجام کارها شانه خالی می‌کنید. پرواضح است که چنین تله‌ی زندگی باعث پسرفت گرایی شما می‌شود.

  • آسیب‌پذیری

اگر این تله‌ی زندگی بر شما حاکم شود، دائم نگران بروز فاجعه یا مصیبت هستید. امنیت ندارید‌. در دوران کودکی دائم به شما گوشزد کرده‌اند که دنیای خطرناکی داریم و احتمالاً والدینتان بیش‌ازحد از شما حمایت کرده‌اند و نگران سلامتی و امنیت شما بوده‌اند. نگرانی و ترس‌های شما به‌قدری زیاد و غیرواقع‌بینانه هستند که حاکم بی‌چون‌وچرای زندگی شما می‌شوند. توان و نیروی شما صرف اطمینان طلبی و امنیت خواهی می‌شود. گاهی نگران بیماری می‌شوید، گاهی نگران مسائل مالی و گاهی ترس از پرواز یا دزدیده شدن کیف پول‌دارید.

  • تله محرومیت هیجانی

اگر در دام این تله هستید، سخت باور دارید که نیاز شما به دوست داشته شدن هیچ‌گاه از سوی دیگران برآورده نخواهد شد. احساس می‌کنید هیچ‌کس به شما اهمیت نمی‌دهد یا واقعاً احساس‌های شما را درک نمی‌کند. خودتان را لایق رابطه با افراد بی‌عاطفه، انعطاف‌ناپذیر و خشن می‌دانید یا اینکه خودتان این‌گونه هستید. همین امر به نارضایتی از روابط دامن می‌زند. با چنین الگوی ارتباطی جای تعجب است اگر راضی باشید. احساس می‌کنید گول‌خورده‌اید و دائم بین دو احساس عصبانیت از یک‌سو و تنهایی از سوی دیگر، سرگردان هستید. نکته‌ی جالب اینکه از دست دیگران عصبانی هستید و همین عصبانیت باعث کناره‌گیری دیگران از شما می‌شود و به محرومیت هیجانی بیشتر دامن می‌زند.

  • طرد اجتماعی

این تله‌ی زندگی شما را مجبور می‌کند احساس کنید با بقیه فرق دارید، متفاوتید و شما را به دام انزوا گزینی می‌کشاند. اگر همبازی‌ها و همسالان شما در زندگی، شما را نادیده گرفته باشند و حس تعلق‌خاطر به گروه دوستان در شما رشد نکرده باشد، گرفتار این تله‌ی زندگی می‌شوید. شاید به دلیل صفات و ویژگی‌های عجیبی که داشته‌اید، احساس کرده‌اید که با دیگران فرق دارید. در دوران بزرگ‌سالی نیز با اجتناب از روابط و معاشرت گریزی به ادامه‌ی این تله‌ی زندگی دامن زده‌اید. خودتان را ازنظر اجتماعی، موجودی ناخوشایند و نادلپذیر دانسته‌اید. در دوران بزرگ‌سالی نیز احتمالاً احساس کردید که فردی زشت، بدون جذابیت، بی‌قدر و منزلت، ضعیف و حوصله بر هستید. در موقعیت‌های اجتماعی، احساس حقارت می‌کنید.

  • نقص/شرم

اگر دچار تله‌ی زندگی نقص و شرم شده باشید، احساس می‌کنید عیب‌های زیادی دارید و از ارزش چندانی برخوردار نیستید.

باور راسخ دارید که برای اطرافیان آدم ارزشمند و دوست‌داشتنی نیستید. فکر می‌کنید که هر آن ممکن است عیب‌های شما برملا شود. ممکن است در دوران کودکی احساس کرده‌اید که به دلیل عیب و ایرادهایتان مورداحترام خانواده قرار نمی‌گیرید و از شما عیب‌جویی می‌کرده‌اند.

خودتان را مقصر می‌دانید و احساس می‌کنید ارزش آن را ندارید که دیگران شما را دوست داشته باشند. در دوران بزرگ‌سالی نیز از عشق‌ورزی و قبول محبت دیگران می‌ترسید.

باورتان نمی‌شود که دیگران به دلیل ارزشمندی‌تان بخواهند با شما رابطه‌ای صمیمی برقرار کنند؛ بنابراین انتظار دارید که دیگران دست رد به سینه‌ی شما بزنند، شما را تحویل نگیرند و طردتان کنند.

  •  شکست

اگر تله‌ی زندگی شکست در شما نفوذ پیداکرده باشد، اعتقاددارید که در دست‌یابی به موفقیت‌های شغلی، ورزشی و تحصیلی شکست‌خورده‌اید. معتقدید که در مقایسه با همسالانتان شکست‌خورده‌اید.

در دوران کودکی برای دستیابی به موفقیت با تحقیر دیگران روبه‌رو شده‌اید و حس حقارت در شما ماندگار شده است. ممکن است مثل بقیه در یادگیری و مهارت‌آموزی توانایی نداشته‌اید و دیگران در مقایسه با شما در زمینه کسب نمره و پیشرفت، موفق‌تر بوده‌اند. شما را به‌عنوان کودکی احمق، بی‌استعداد و یا تنبل شناخته‌اند.

در بزرگ‌سالی با بزرگ انگاری شکست‌های خود عملاً به تداوم این تله‌ی زندگی دامن می‌زنید و به‌این‌ترتیب همیشه احساس می‌کنید محکوم‌به شکست هستید.

  • اطاعت

شما با تله زندگی اطاعت، نیازهای خودتان را فدای نیازهای دیگران می‌کنید. به دیگران اجازه می‌دهید که سوار سر شما بشوند. به این دلیل نیازهای خود را ابراز نمی‌کنید جون نمی‌خواهید دچار احساس گناه شوید یا اینکه فکر می‌کنید اگر نیازهایتان در اولویت قرار بگیرد به دیگران صدمه می‌زنید و یا اینکه می‌ترسید اگر در مقابل خواسته‌های دیگران نافرمانی کنید، تنبیه یا طرد می‌شوید. به‌احتمال‌زیاد در دوران کودکی، یکی از والدین زندگی شما را تحت کنترل داشته است.

در دوران بزرگ‌سالی نیز دائم با افراد سلطه‌گر، کنترل‌گر و خودخواه وارد رابطه می‌شوید و عنان اختیار خودتان را به این افراد می‌سپارید یا اینکه با افرادی به‌شدت نیازمند و آسیب‌پذیر رابطه برقرار می‌کنید که خوراکشان افرادی مثل شماست. شما جزء افرادی هستید که داوطلبانه یا از روی ترس، برآورده سازی نیازهای دیگران را اولویت زندگی خود قرار می‌دهند.

  • معیارهای سخت گیرانه

سرسختانه تلاش می‌کنید تا بتوانید به معیارهای بلندپروازانه خود دست پیدا کنید. اهمیت زیادی به موفقیت، زیبایی، پول، نظم و ترتیب، منزلت اجتماعی یا لذت می‌دهید و حاضرید برای به دست آوردن این ویژگی‌ها، سلامتی، روابط سالم و رضایت خاطر را فدا کنید. ممکن است همان اندازه که به خودتان سخت می‌گیرید به دیگران نیز سخت‌گیری کنید.

در دوران کودکی از شما انتظار می‌رفته است که بهترین باشید و ذره‌ای عدول از معیارها، به نظر شما شکست و آبروریزی بوده است. هیچ‌چیز شما را راضی نمی‌کند.

  • استحقاق

این تله زندگی ناشی از افراط در نیازهاست. به عبارتی فرد در زندگی‌اش هیچ‌گونه محدودیتی را تجربه نکرده است. آن‌هایی که در این تله‌ی زندگی گرفتارشده‌اند احساس می‌کنند افراد ویژه و منحصربه‌فردی هستند. آن‌ها خودشان را همه کار توان و همه‌چیزدان می‌دانند و اصرار دارند که خیلی زود به خواسته‌هایشان دست یابند.

آن‌ها پایبند به اصل احترام متقابل نیستند و در پی ارضای خواسته‌های خود هستند، بدون اینکه توجه کنند این خواسته‌ها برای دیگران چقدر گران و سنگین تمام می‌شود. افرادی بی‌صبر، ناشکیبا، بی‌انضباط و نا خویشتن‌دار هستند.

کسانی که در دام این تله‌ی زندگی افتاده‌اند در دوران کودکی، لوس و نازپرورده بار آمده‌اند. دیگران آن‌ها را وادار به خویشتن‌داری و محدودیت پذیری نکرده‌اند و مثل سایر بچه‌ها مجبور به پذیرش قیدوبندها نشده‌اند. در دوران بزرگ‌سالی نیز هر وقت به خواسته‌های خود نمی‌رسند، سخت عصبانی می‌شوند.

منبع: کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید
نوشته: جفری یانگ
ترجمه: دکتر حمیدپور

 

از دیدگاه ساسان امیرکلالی:

 

بعد از آشنایی مختصری با تله‌های زندگی و چگونگی تأثیر آن در روابط، سؤالی که مطرح می‌شود این است: چطور با این تله‌ها مقابله کنیم؟

اولین قدم در این راه بینش نسبت به تله‌هایی است که در ما وجود دارد و لازم است از نقش مخرب آن‌ها در روابط خودآگاه شویم.

قدم دوم که شاید کمی همراه باتجربه درد و ناراحتی باشد، پیدا کردن خاطراتی که مسبب این تله‌هاست. یادآوری خاطرات و تجربه کردن هیجانات سرکوب‌شده مربوط به هر خاطره سخت‌ترین قسمت ماجراست. مثل زخمی است که عفونت پیداکرده و می‌خواهیم عفونت‌ها را از بافت خارج کنیم.

استفاده از یک درمانگر آشنا به حوزه تله‌ها در این مرحله اجتناب‌ناپذیر است. کسی که بتواند راهنمای ما در این راه سخت و طاقت‌فرسا باشد.

بعد از یادآوری این خاطرات و تجربه درد همراه با آن، می‌توان از تکنیک‌هایی مانند تصویرسازی ذهنی، چالش شناختی با باورهای ناکارآمد و یا نامه نوشتن به والدین که در کتاب به‌طور کامل شرح داده‌شده استفاده کرد.

درنهایت ذکر این نکته ضروری است که ما در برابر تغییر این تله‌ها مقاومت می‌کنیم، شاید لحظاتی نسبت به این درستی این روش شک کنیم و ترجیح دهیم رهایشان کنیم. این لحظات همان لحظات سختی است که شاید نقطه عطف ما در زندگی باشد و لازم است صبر داشته باشیم تا شاهد تأثیرات مثبت این روش در زندگی‌مان باشیم.

 

دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه